داستان مالباختهای که تبدیل به مجرم شد
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۱۳۷۵
همه چیز از وقتی شروع شد که گوشی تلفن همراهش را سرقت کردند. عکاس و فیلمبردار مجالس بود. درآمد بدی نداشت. درسخوانده و تحصیلکرده بود. اما پس از اینکه هدف سرقت قرار گرفت دنیایش عوض شد. مسیر زندگیاش تغییر کرد و قدم در دنیای مجرمان گذاشت. اما با خلاف عجیبی شروع کرد. نقشی که در گروه سارقان موبایل داشت، عجیب بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش شهروند، ماجرای این پرونده از چندی پیش آغاز شد. زمانی که شکایتهای سریالی از دزدان موبایلقاپ پیشروی ماموران پلیس پایتخت قرار گرفت، رسیدگی به این پرونده را شروع کردند. طبق اظهارات شاکیان، موبایلقاپها با یک موتورسیکلت، در تاریکی هوا نزدیک آنها میشدند و گوشیهایشان را سرقت میکردند. این افراد بیشتر در مناطق شمال و شمالغرب تهران پرسه میزدند و طعمههای خود را انتخاب میکردند.
تعقیب و گریز در خیابانسارقان هیچ ردی از خود به جا نگذاشته بودند. تا اینکه چند روز قبل زن جوانی در یکی از خیابانهای پایتخت شروع به فریاد کرد و از مردم کمک خواست. موتورسواری موبایلش را دزدیده و در حال فرار بود. این زن فریاد میزد و همان لحظه مرد موتورسوار دیگری با مشاهده این صحنه به تعقیب دزد فراری پرداخت.
در این میان پلیس گشت نیروی انتظامی نیز خود را به صحنه رسانده و تعقیبوگریزها آغاز شد. درنهایت دو سارق موتورسوار وارد یک کوچه بنبست شدند و پس از تصادف دیگر راهی برای فرار نداشتند.
این دو جوان دستگیر شدند و بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفتند. آنها به جرم خود اعتراف کردند و گفتند که مدتی است با سه نفر دیگر یک گروه سارق تشکیل دادهاند و دست به دزدی میزنند.
نقشه سرقت در پاتوقآنها به ماموران پلیس گفتند: «ما همگی هرازگاهی در پارکی که به پاتوقمان تبدیل شده بود، دور هم جمع میشدیم. در آنجا نقشههای سرقتمان را میکشیدیم، جزئیات را بررسی میکردیم و بعد از آن وارد عمل میشدیم. هر کدام در گروههای دو نفره راهی دزدی و موبایلقاپی در سطح شهر میشدیم. یکی از اعضای گروهمان رابط بین ما و مالخران بود. ما بعد از هر سرقت، تمام گوشیهای دزدی را به او میدادیم. او نیز پس از تحویل این گوشیها آنها را به مالخران میفروخت و پولش را برای ما میآورد.»
اعضای این گروه انگیزه خود را از سرقتهای سریالی، مشکلات مالی و بدهی اعلام کردند. درنهایت نیز با اطلاعاتی که آنها در اختیار تیم تحقیق قرار دادند، متهمان دیگر باند در عملیاتی جداگانه دستگیر شدند. آنها اعترافات خود را بیان کردند و درنهایت هرکدام در اختیار ماموران پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند تا بررسیها درخصوص پروندهشان ادامه پیدا کند.
گفتگو با رابط بین سارقان و مالخراننقش عجیبی در گروه دارد. درست وقتی که طعمه سارقان قرار گرفت، برای پس گرفتن گوشی گرانقیمتش مجبور شد در گروهشان عضو شود. او، چون نمیتوانست دست به سرقت بزند و هربار برای دزدی هول میشد، رابط بین مالخران و سارقان شد و قدم در دنیای مجرمان گذاشت.
پیش از اینکه سارق شوی، چه شغلی داشتی؟
عکاس و تصویربردار مجالس بودم. شغلم را دوست داشتم. هیچوقت حتی تصورش را هم نمیکردم که دست به خلاف بزنم.
پس چرا وارد دنیای خلافکاران شدی؟
ماجرا از یک سرقت شروع شد. من یک بار برای انجام تصویربرداری به باغی در غرب تهران رفته بودم. هنگام برگشت، در راه سارقان موتورسوار گوشی گرانقیمتم را دزدیدند. آن گوشی را با کلی بدبختی خریده بودم. هنوز قسط آن را پرداخت میکردم. خیلی برایم سنگین تمام شده بود. برای همین دست برنداشتم. آن شب مرتب با گوشی خودم تماس گرفتم. آنقدر زنگ زدم تا بالاخره سارقان جواب دادند. به آنها گفتم اطلاعات محرمانهای در گوشیام دارم. التماسشان کردم تا گوشی را پس بدهند. حتی گفتم حاضرم هرچقدر پول میخواهند به آنها بدهم. آنها نیز قبول کردند و با هم قرار گذاشتیم. گفتند پول میگیرند و گوشی را پس میدهند. اگر هم پای پلیس وسط کشیده شود، مرا میکشند. من هم سر قرار رفتم. میخواستم هر طور شده گوشی را پس بگیرم. ولی پولی نداشتم که به آنها بدهم. برای همین وارد باندشان شدم.
چطور؟
وقتی سر قرار رفتم، گفتم که پولی ندارم تا به آنها بدهم. آنها نیز عصبانی شدند و گفتند گوشی را پس نمیدهند. مگر اینکه در ازایش کاری برایشان انجام دهم. من هم قبول کردم تا برایشان کار کنم.
نقش تو در گروه چه بود؟
رابط بین مالخر و سارقان بودم. آنها گوشیهای سرقتی را در اختیارم قرار میدادند و من تحویل مالخران میدادم و پولم را میگرفتم.
درآمدت خوب بود؟
خیلی زیاد نبود. نمیدانم چرا این کار را قبول کردم. کار تصویربرداریام مداوم نبود. مثلا یک ماه کار داشتم و یک ماه اصلا کار نبود. من هم کلی بدهی داشتم. برای همین وارد این باند شدم. درآمدم هم بستگی به سرقتهای سارقان داشت. اگر گوشی بیشتری میدزدیدند من هم درآمدم بیشتر میشد.
سرقت هم میکردی؟
نه اصلا بلد نبودم. اول قرار شد من هم مثل آنها سرقت کنم. اما به محض اینکه طعمه شناسایی میشد، من مضطرب میشدم. دست و پایم میلرزید. سرم گیج میرفت و نمیتوانستم دست به سرقت بزنم. برای همین دیگر مرا برای سرقت نبردند.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
اصلا فکرش را نمیکردم دستگیر شوم. من تازه دو سه ماه بود شروع به کار کرده بودم. قرار بود اگر سارقان دستگیر شوند، مرا لو ندهند. ولی باز هم لو رفتم.
تحصیلات داری؟
بله لیسانس عکاسی دارم و شغلی مرتبط با رشتهام داشتم.
منبع: فرارو
کلیدواژه: سرقت برای همین رابط بین گوشی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۱۳۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین انیمههای سریالی که در بهار امسال نباید از دست بدهید
به گزارش خبرآنلاین، در اینجا چهار مورد از بهترین انیمههای سریالی بهار امسال را معرفی کردهایم؛ سریالهایی که انیمهدوستها بیصبرانه انتظار تماشای آنها را کشیدهاند.
۱. سرزمین شنی؛ سریال (Sand Land: The Series)
بر اساس گزارش فرادید؛ این یکی از مورد انتظارترین انیمیشنهای امسال است که خالق داستان آن آکیرا توریامای افسانهای است. شخصیت اصلی سریال رائو است؛ کلانتری که در یک جهان برهوت پسا آخرالزمانی با کمک چند شیطان مرموز به دنبال منبع آب میگردد. آنها میخواهند یک دریاچۀ گمشده را پیدا کنند و برای این منظور باید از خطرات شگفت و هولناک صحرا عبور کنند.
۲. باد شکن (Wind Breaker)
این از آن انیمههایی است که علاقمندان ژانر اکشن و مبارزهای نباید از دستش بدهند؛ داستان سریال دربارۀ دانشآموزی به اسم هاروکا است که تصمیم میگیرد به یک دبیرستان پر از خلافکار بپیوندد تا بتواند خودش را به شخصیتی قویتر تبدیل کند.
۳. عروس دریایی نمیتواند شب شنا کند (Jellyfish Can't Swim in the Night)
این سریال داستان چهار دختر جوان را دنبال میکند؛ یک هنرمند که اعتماد به نفسش را از دست داده، یک خواننده، یک آهنگساز و یک یوتیوبر. آنها با هم در قالب یک گروه هنری متحد میشوند تا برای خودشان راهی در دنیا پیدا کنند و بتوانند نسخۀ بهتری از خودشان را بسازند.
۴. کایجو شماره ۸ (Kaiju No. ۸)
این سریال شخصیتی به اسم کافکا را دنبال میکند؛ مردی که رویای حضور در نیروی دفاع ضد کایجو (ضد هیولا) را دارد. ابتدا به نظر میرسد که رویای او به خاطر بالا رفتن سنش از دست رفته باشد؛ اما دوباره قانون سربازگیری نیروی دفاع تغییر میکند و راه برای پیوستن کافکا باز میشود. اما در همین حین یک اتفاق تکاندهنده میافتد؛ یک کایجو به کافکا حمله میکند و او را به موجودی عجیب و متفاوت تبدیل میکند.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900923